حقوق بینالملل عمومی
در گذشته های دور، در قرون نهم و دهم میلادی، ضرورتهای حیات و نیاز تشکلات اجتماعی اطراف مدیترانه، موجب شد تا میان اقوام مختلفی که در حاشیه های شمالی، جنوبی، غربی و شرقی این دریا زندگی می کردند، روابطی حقوقی پدید آید. مبنای این روابط، عرف خود رسته و معاهداتی بود او که در حد ابزاری ساده، عامل نزدیکی و همبستگی مادی ملی به شمار می آمد که از لحاظ فرهنگی، رشد اقتصادی و سیاسی با یکدیگر تفاوت بسیار داشتند.
اما این تفاوتها که گروهی از آنها را به مغرب زمین و به کلیسای روم، و گروهی را به شرق بیزانس و أرتدکس و پاره ای را به دنیای اسلام مرتبط می نمود، مانع از پدیداری ضرورتهای واقعی همزیستی در محیط جغرافیایی مدیترانه نگردید.
این تعدد گرایی، از آن زمان تا به حال، خصیصه اصلی جامعه بین المللی شده است. با این حال، در دوران ما نیازهای اجتماعی و اوضاع و احوال جهان به صورت دیگری در آمده است و آن ابزارهای قدیمی، یعنی معاهده و عرف برای اداره روابط بین المللی بسنده نمی نماید. اگر روابط مادی کشورهای عضو جامعه بین المللی بنیانی معنوی نیابد و کشورها به همکاری با یکدیگر ترغیب نشوند، آن نظم اندکی هم که پس از ده قرن به صورت امروزی درآمده است، از میان خواهد رفت و جنگ و زورگویی جانشین قاعده و قانون هرچند سست و متزلزل خواهد گردید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.